نقطه عطف بزرگ : 18 سالگی شما
میدونی چیه؟ من از این خوشحالم که دیگه مادرم شبا واسه خواب چکم نمیکنه ! یا میتونم هرجایی که بخوام برم بدونه اینکه اجازه بگیرم این عالیه . . .
آیا او هنوزم با تو مثل بچه رفتار میکنه ؟
اجازه گرفتن از او بسیار سخت است . ما با هم سر اجازه بحث و دعوای زیادی میکنیم گاهی اوقات اما من در پایان میدونم این کارش برای حفاظت از منه . . .
یکی دیگر از تغییراتت اینکه در سال گذشته بیشتر اوقات در لس آنجلس بودی
آره دلم واسه فصل ها تنگ شده اینجا همیشه گرمه . فصل ها تو کانادا خیلی خوب عوض میشن . قطعا یه روزی به استراتفورد برمیگردم و با خانواده ام و دوستانم چیز های زیادی بدس میاوریم . احتمالا وقتی به آنجا برسیم یک خانه میخرم . . .
آیا دختران تو رو بهتر درک میکنند ؟
خب , دخترها متفاوت هستند و برایشان مهم است که مردانشان دوستشون داشته باشند . . .
رمانتیک ترین هدیه ای که دادی ؟
یک دستبند الماس گرون قیمت بود که به تازگی به یه دختر دادم ولی نمیگم به چه کسی . میدونم که خیلی دوسش داره . . .
آیا تو و سلنا به فکر دادن آهنگ دو نفری با هم هستید ؟
آره , من فکر میکنم سلنا خیلی با استعداده ولی هنوز برای این کار برنامه ریزی زیادی نکرده ایم ولی من مخالف این کار نیستم . . .
.
هنوز با مادرت زندگی میکنی درسته ؟آره و معلم من باقی میمونه . اون برای من بیشتر از این چیزا هاست . . .
موضوع مورد علاقت تو مدرسه ؟
تاریخ آمریکا . این خیلی جالب تر از تاریخی است که تو کانادا داریم . بنظر میرسه اینجا اتفاقات بسیار شگفت انگیز تری افتاده . من از ریاضیات متنفرم . وقتی که ماشین حساب هست جبر به چه دردی میخوره . . .
اتاق خوابت چطوریه ؟
خیلی ساده . در واقع تلوزیون 62 اینچ , کمد سفید , لامپ سفید مهتابی . اما تخت خوابم مثل یک سفینه ی فضایی به نظر میرسه , نسبتا مدرن , دو طرف منحنی , تشک سفید . . .
شما به زودی یک آلبوم جدید دارید . . .
آره , هیجان انگیز هست . با آلبوم باور من تمام سنین رو در نظر گرفتم و میخوام اونجوری که مردم انتظار دارند این آلبوم رو بیرون بدم . این بار من بیشتر کار کردم و میخوام که این آلبوم به تاریخ بپونده . . .
صحبت از تاریخ شد , فارغ التحصیلی دبیرستانت در راهه . . .
شاید در مراسم حضور داشته باشم ولی آشر میگه که با تمام دوستانم جشن بگیرم . پس ممکنه مهمونی بگیرم با دوستام . . .